البته کیفیت چای نیز بستگی به کیفیت قوری چینی حمید دارد و یکی از بهترین قوری ها قوری چینی حمید می باشد و رنگ چای نشان دهنده وضعیت اقتصادی خانواده میزبان است، اما مهم نیست که نوشیدن چای یک رویه ضروری یا محتوای مهمی است که مهمانان به خانه می آیند.
نوشیدن چای مانند نوشیدن شراب در یک ضیافت است و میهمان نوازی میزبان را منتقل می کند و به عنوان پل ارتباطی میزبان و میهمانان عمل می کند.
تاریخچه من از نوشیدن چای را می توان به زمانی که در مدرسه ابتدایی بودم یا زمانی که تازه به یاد آوردم بازمی گردد. در آن زمان پدربزرگم در تراشیدن سر خود مهارت داشت و در جوانی به سفر می رفت و پس از سرگردانی بیشتر عمرش، قبلاً زندگی شبانی را با نوه ها و نوه های دور زانو گذرانده است.
نمی توان گفت خانواده پولدار هستند، اما پدربزرگم پس انداز دارد، پدرم منشی شعبه حزب در روستا است و مادرم برای روستاییان لباس درست می کند، همین ها برای حسادت روستاییان کافی است.
روستاها در اوایل دهه 1980 فقیر بودند، اما بچه های خانواده ما از نظر مالی احساس محدودیت نمی کردند، می توان گفت زندگی کودکی خود را بدون دغدغه خوراک و پوشاک می گذراندند.
بعد از مدرسه، در زمان استراحت بین کلاس ها، من و خواهر و برادر کوچکترم طوری به خانه دویدیم که انگار قراری گذاشته بودیم، زیرا پدربزرگ از قبل زمان را محاسبه کرده بود و چای را از قبل دم کرده بود که روی میز پایین زیر درخت ملخ بزرگ در سال سرد شده بود.
وسط حیاط خانه به خانه دویدیم و هر کاسهای که برمیداشتیم مینوشیدیم، حتی گاهی دو یا سه کاسه را یکجا مینوشیدیم.
پدربزرگ در کنار، در حالی که بادبزن گربه ای را در دست گرفته بود تا مگس ها را دور کند، فریاد زد: «نگران نباش، نسوزش، زیاد است…».
آن چای خنک است، آن چای تشنگی را رفع می کند، آن چای گرم است، آن چای یک فرار تابستانی است، آن چای دل پدربزرگ است، آن چای محبت پدربزرگ است، آن چای انتظار کودکی ماست، آن چای دوران کودکی ما بوده است. دوباره پمپ بنزین بعد از نوشیدن چای، همه مثل تند باد، با «آهسته، نزن…» پدربزرگ پشت سرمان به سمت مدرسه دویدیم.
دیدگاه شما با موفقیت ثبت شد.